گفتم ای مرهم دل ریشم


سخنت نوش جان پر نیشم

ای همایون لقای عیسی دم


وی مبارک پی خجسته قدم

ای سبک روح این چه دلداری است


وی گرانمایه این چه غمخواری است

ای ملک سایه این چه تعریف است


وی فلک پایه این چه تشریف است

التفات توام مکرم کرد


لطف تو از غمم مسلم کرد

مددم ده به همت ای مکرم


تا من دل شکستهٔ مجرم ،

پای از بند حرص بگشایم


یکدم از بند خود برون آیم ،

پیش گیرم طریق تقوا را


از برای صلاح عقبا را ،

ره روم تا رسم بدان منزل


که آگهی یابم از حقیقت دل ،

مگر آن بخت یابم از اقبال


کافکنم رخت در جهان کمال